جوک
نوشته شده توسط :
ترکه عينک دودي ميزنه ميره از خونه بيرون بعد پسرشو ميبينه ميزنه تو گوشش . پسره ميگه بابا چرا ميزني ؟ ميگه تو اين وقت شب بيرون چي کار ميکني ؟ پسره ميگه بابا شب نيست عينکتو بردار . ترکه عينکشو بر ميداره دوباره ميزنه زير گوش پسره . پسرش
ميپرسه بابا واسه ...... چي ميزني ؟ ميگه تو از ديشب تا حالا اينجا چه کار ميکردي
**********************************
قزوينيه 7 جلد مثنوي مي نويسه
اسمشو مي گذاره خسرو و فرهاد
*************************
غضنفر از تاکسي پياده مي شه درو
محکم مي بنده مي گه پدر سگ خودتي راننده ميگه من که چيزي نگفتم ، غضنفر مي گه بعدا که مي گي
*************************
يه بار يه ترکه 2 تا خيار دستش بوده ميره بقالی ميپرسه آقا خيارشور داريد؟بقاليه ميگه بله داريم...ترکه ميگه قربون دستت اين 2 تا رو هم بشور
*************************
اسپانيايي ها ميگن : "عشق ساكت
است اما اگر حرف بزند از هر صدايي بلندتر است "ايتاليايي ها ميگن: "عشق يعني ترس از دست دادن تو !
" ايراني ها ميگن : "عشق سوء تفاهمي است بين دو احمق كه با يك ببخشيد تمام ميشود
*************************************
ترکه با يه دختره دوست ميشه. دختره ميگه من ايدزيم! ترکه ميگه عيب نداره منم تبريزي ام
************************************
به رشتيه ميگن: تو 8 سال اسير
بودي، چطور بچه 2 ساله داري؟ ميگه: من اسير بودم، خانوم كه اسير نبوده
*************************
 
زن خوب مثل دايناسور مي مونه كه نسلش
منقرض شده ولي مرد خوب مثل سيمرغ مي مونه كه از اول يه افسانه بوده
******************************************
به غضنفر میگن به زنبوری که از کندو محافظت میکنن چی میگن....؟ غضنفرمیگه: خسته نباشین

....[{EzRaEel}]....





:: بازدید از این مطلب : 849
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 19 اسفند 1388 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: